سرود نیایش دعای مردم مبارز با پروردگار بود | خاطرات استودیوی شماره ۸رادیو
تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۴۷۲۳۱
همشهری آنلاین- سمیراباباجانپور: اجرای آهنگ های انقلابی در نخستین روزهای پیروزی کارساده ای نبود. بیشتر این نواها در استودیو شماره ۸ رادیو ضبط شد. از طرفی این استودیو امکانات فنی کافی و مناسبی برای تنظیم صدا و ضبط موسیقی نداشت. سرود نیایش که در همان ماههای ابتدایی پیروزی انقلاب در این استودیو ساخته شد، بسیار مورد توجه امام خمینی (ره) قرار گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
محمد گلریز بهعنوان خواننده این سرود میگوید: «آن سالها رادیو تولید خاصی نداشت. در حقیقت کسی هنوز نمیدانست باید چه کند. ما میآمدیم روزی ۳ تا ۴ کار میخواندیم. همه این کارها در شرایط سخت و بدون امکانات تنظیم و ضبط میشد. اگر الان به آثار موسیقایی اوایل انقلاب گوش دهید، هیچکسی نمیتواند از نظر فنی، آهنگسازی، ارکستراسیون و... از آنها ایراد بگیرد، درحالیکه هر آهنگ خوب حداقل نیاز به یکی، دو ماه زمان دارد تا به محصولی مناسب و قابل دفاع تبدیل شود، ولی در روزهای انقلاب اینطور نبود. ما ۸، ۹ صبح به استودیو میرفتیم و تا ساعت ۳، ۴ صبح آهنگ ضبط میکردیم. من در فاصله زمانی یکساله از پیروزی انقلاب تا سال ۱۳۵۸، حدود ۴۰ کار خواندم. رضا قلی ملکی سرود نیایش را با همان مصرع معروف «الله یااللهالله یاالله» در سال ۱۳۵۸ ساخت. محمد شمس هم تنظیمش کرد. شعرش از حمید سبزواری یار شفیق ما بود که شعرها و سرودهای انقلابی آن روزها، همچون چشمهای زلال از وجود ایشان میجوشید.»
مرحوم حمید سبزواری،پدرشعر انقلابامام خمینی (ره) با همه مشغلههای آن روزها پیگیر سرودهای انقلابی بود، آنها را گوش میکرد و این برای شاعران و گروه موسیقی مایه دلگرمی خاصی بود. در این حال و هوا، سرود نیایش بهدلیل مضمون خاص و معنوی درآمیخته با شور انقلابی مورد توجه امام قرار گرفت. در حقیقت این سرود نیایش و دعای مردم مبارز با پروردگار بود. مردم این سرود را در محافل و کوچه و خیابان اینگونه زمزمه میکردند:
الله یا الله الله یا الله
دارم سپاس بیقیاس کردگار من
زیرا که لطف بیکرانت گشته یار من
از بام اهریمن رها کردی دیار من
آری خدای من ای رهنمای من
ای دست تقدیرت مشکل گشای من
یارم تو بودی ره گشودی سوی آزادی
بر بازوان ناتوان من توان دادی
یارم تو بودی در گشودی سوی آزادی
بر بازوان ناتوان من توان دادی
ز قیام خود ز رکوع خود ز سجود خود شادم
که رضای دل به رضای تو به قضای تو دادم
در تیرگیها بر تو بودی چشم امیدم
دستم گرفتی ره نمودی سوی توحیدم
به جلال تو، به صلای تو، ز عطای تو شادم
که گرفتهای به عطای خود ز ستمگران دادم
مرغ سحر بانگ رهایی از قفس بر زد
روز آمد و مهر زرافشان از افق سر زد
خورشید آزادی علم بر بام خارو زد
طی شد خزان ما، نو شد جهان ما
از دولت اسلام شد زنده جان ما
منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: انقلاب اسلامی ایران همشهری محله سرود نیایش
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۴۷۲۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برای 20 سالگی درگذشت گل آقا
به گزارش صدای ایران از ایسنا، روزنامه خراسان به مناسبت ۱۱ اردیبهشت سالروز درگذشت زندهیاد کیومرث صابری فومنی ضمن بازخوانی جریان سازیهای کم نظیر او، با محمد حسن یادگاری، سازنده مستند «روزگارگل آقایی» گفتگویی کرده که در ادامه میخوانید: دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰، مخاطبان «گلآقا» هفته به هفته برای خریدن شماره جدید هفتهنامه انتظار میکشیدند؛ یک انتظار شیرین و شاد برای خواندنِ طنزهایی که به مسائل و مشکلات جامعه کنایه میزد و برای دقایقی آنها را میخنداند.
امروز، ۱۱ اردیبهشتماه، بیستمین سالروز درگذشت زندهیاد کیومرث صابری فومنی، همان «گلآقا»ی آشناست؛ مردی که تأثیری انکارنشدنی بر جریان طنز و طنزپردازی پس از انقلاب داشت.
«گلآقا» در سالهایی که تصویرسازی و کاریکاتور خیلی رواج نداشت، در هر شماره کاریکاتور یکی از مسئولان را روی جلد میبرد. این یک نوع خطشکنی بود که بعدها دیگر نشریات هم در همین مسیر حرکت کردند. «گلآقا» با شناختی که از جامعه داشت بدون اینکه حریمشکنی کند، در چهارچوب حرکت و نقد میکرد. از این رو مخاطبان این نشریه طیف گستردهای داشتند و محتوای آن مطالب عامپسند و نخبهپسند را دربر میگرفت. «گلآقا» در شناسایی نیروهای جوان هم نقش زیادی داشت. این نیروها بعدها وارد فضای رسمی طنز و رسانه شدند.
آخرین شماره هفتهنامه گلآقا» در دوازدهمین سال انتشارش در دوم آبان ۱۳۸۱ منتشر شد. زندهیاد صابری فومنی در سال ۱۳۷۰ پس از انتشار اولین شمارههای هفتهنامه «گلآقا»، تعدادی از آنها را برای رهبر انقلاب فرستاد تا نظر ایشان را که زمانی با یکدیگر همکار بودند، جویا شود. رهبر انقلاب هم در پیامی به تاریخ ۲۷ تیر ماه ۱۳۷۰ برای گلآقا نوشتند: «ادعا نمیکنم که کار شما کامل و بیعیب است؛ اما با ملاحظه اجمالی شمارههای «گلآقا»، امید هرچه بهتر شدن و کاملتر شدن آن را دارم.
طنز صادق و دلسوزانه باید همه نقاط معیوب، بهخصوص آنها را که کمتر به چشم میآیند و آنها که بیشتر به علم و اطلاع همگان از آن نیاز هست، هنرمندانه ببیند و بنمایاند. امروز جامعه و نظام انقلابی ما با دشمنانی روبهروست که همه ابزارهای محسوس و نامحسوس را برای ضربه زدن و جریحهدار کردن مردم و نظام و انقلاب به کار میبرند. برای آگاه کردن ذهن مردم از خدعه دشمن، چه وسیلهای از طنز هنرمندانه و شیرین و زیرکانه، بهتر و کاریتر؟ انشاءالله شما و همکارانتان موفق باشید».
اردیبهشت ماه دو سال پیش مستندی از شبکه مستند سیما به نام «روزگار گلآقایی» ساخته محمدحسن یادگاری پخش شد؛ مستندی که پس از آن چندبار دیگر هم بازپخش شد. «روزگار گلآقایی» پرترهای از یک شخصیت محبوب و تأثیرگذار است که مردم هنوز هم طنزها و کاریکاتورهای خاطرهانگیز نشریهاش را به یاد دارند.
در ادامه گفتوگوی ما را با محمدحسن یادگاری، کارگردان این مستند میخوانید.
لطفا درباره این که چه اتفاقی باعث شد به سراغ ساخت مستند «گلآقایی» بروید توضیح دهید؟در دوران کودکی مخاطب پر و پاقرص «بچهها گلآقا» بودم و همین موضوع باعث شد به سراغ ساخت این مستند بروم. یکی دونفر از استادان من در حوزه ارتباطات که با مرحوم صابری آشنایی داشتند، به من کمک کردند تا با گروهی از کاریکاتوریستها و نویسندههای قدیمی طنز ارتباط پیدا کنیم. بعد از آن با آقای ناصر فیض دراین باره مشورت کردم و ایشان که شبکه همکاران «گلآقا» را میشناختند و با استاد صابری مراوده داشتند، به ما کمک کردند. بهتدریج با تعداد زیادی از دوستان و همکاران ایشان آشنا شدیم و حمایتی که افراد از ما میکردند، باعث میشد نفرات بعدی هم به جمع ما اضافه شوند. در نهایت با حدود ۲۵نفر از یاران «گلآقا» گفتگو کردیم که نامشان هم در فیلم هست.
در خلال گفتگوها و دیدارهایتان با این افراد، نکتهای بود که شما را تحت تأثیر قرار بدهد؟درزمان ساخت این مستند و با شنیدن گفتگوها لحظه به لحظه بیشتر شیفته شخصیت آقای صابری فومنی شدم. استاد صابری دانش و تجربه زیادی داشتند و توانایی تعامل با همه جناحها و سلیقهها را داشتند؛ چیزی که امروز کم داریم؛ یعنی افراد بابینشی که بتوانند با چنین دید وسیعی با همه در ارتباط باشند و همه را به تعامل وادار کنند، این شخصیتها خیلی کم هستند. این ویژگی آقای صابری بود و ما سعی کردیم در مستند هم این ویژگی را برجسته کنیم. از آن طرف وقتی فیلم پخش شد همه جناحها و گروههای سیاسی به آن واکنش مثبت نشان دادند و این برای ما اتقاق خوبی بود.
جالبترین بازخورد چه بود؟
روز اکران فیلم، هم هادی حیدری، کاریکاتوریست اصلاحطلب آمده بود و هم دکتر حدادعادل. هر دو هم راضی از سالن بیرون آمدند.
پژوهش فیلم حدود دو سه ماه و فیلمبرداری و تدوین هم تقریباً ۵، ۶ماه زمان برد؛ یعنی یک فرآیند ۸، ۹ماهه شد. ما ساخت مستند را در سال ۱۳۹۹ شروع کردیم که سال ۱۴۰۰ به پایان رسید و اردیبهشت ۱۴۰۱ به پخش رسید.